افلاطون | تعداد بازدید: 208 بار |

افلاطون از شاگردان سقراط بوده است. او در دادگاه حضور داشته و بعدها این رساله را از زبان خود سقراط مینویسد.
نکتهی جالب توجه، تعریفی است که از دانایی ارائه شده و با توجه به آن، سقراط داناترین شخص روزگار خود معرفی شده است. در آپولوژی، سقراط در دفاع از خود به شرح ریشهی دشمنی سیاستمداران، شاعران و پیشهوران با خود میپردازد و توضیح میدهد بعد از آنکه معبد دلفی او را داناترین شخص روزگار دانست، با توجه به اینکه سقراط خود را شخص دانایی نمیدانسته، شروع به ملاقات، سخن گفتن و آزمودن بزرگان این سه گروه میکند تا فرد داناتری را به معبد دلفی معرفی کند. بعد از ملاقات و آزمودن ایشان، میفهمد که هیچیک از دانایی برخوردار نیستند و چون وظیفهی خود میدانسته، برای رهایی شخص از توهم دانایی تلاش میکرده و اینچنین شده که عدهای از مردم آتن از سالها پیش دشمن او شدهاند، زیرا سقراط آنها را از جایگاهی که داشتهاند، پایین آورده است. سقراط در دفاعیات خود میگوید که من و تمام آنان که مدعی دانایی بودند، تقریبا به یک اندازه میدانستیم، من از نادانی خویش خبر داشتم، اما ایشان از نادانی خود بیخبر بودند. (آپولوژی و شرح دفاعیات سقراط برای من "حیرتآور" بود)
از سقراط به عنوان اولین فیلسوفی یاد میشود که مقولهی انسان و بازگشت به خویشتن را وارد مکاشفات و کاوشهای فلسفی کرد. تا قبل از سقراط تلاش فیلسوفان و اندیشمندان برای تشریح علومی بود که برای شناخت جهان و دنیای خارج استفاده میشد، مانند نجوم، فیزیک و ریاضی. اما سقراط به دنیای درون انسان پرداخت و آن را وارد فلسفه کرد.
شنبه ، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت
۱۶:۴۲:۴۵
نظرات :
نظر شما چیه؟